«مانی حقیقی» به شلوغ پلوغی «اژدها وارد می‌شود!» افتخار می‌کند

مانی حقیقی نماینده ایران در بخش رقابتی شصت و ششمین جشنواره فیم برلین که دیشب در دریافت جایزه ناکام ماند، در گفت‌و گویی درباره فیلمش سخن گفته است.

مانی حقیقی می‌گوید فیلم «اژدها وارد می‌شود!» که در بخش رقابتی برلیناله شرکت داشت مخلوطی از ژانرها از جنایی گرفته تا «پرونده‌های اکس» است، اما او مطمئن است که بینندگان آن را به عنوان ترکیبی سرگرم‌کننده و به فکرفروبرنده خواهند دید.
حقیقی روز جمعه در فستیوال برلین در مصاحبه‌ای به رویترز گفت: خیلی شلوغ است، بله، شلوغ است. ایده این بود که شلوغش کنیم و ببینیم چطور پیش می‌رود.
این کارگردان ایرانی ادامه داد: همینطور که جلو می‌رفتم متوجه شدم که شاید یک ژانر کافی نباشد و می‌شود همان چیز همیشگی حوصله سربر. پس اگر ژانر علمی‌تخیلی، چیزهای پارانویای مدل «پرونده‌های اکس» را با فیلیپ مارلو، کارهای کارآگاهی داشیل هَمِت و ژول ورن و تن‌تن و ایندیانا جونز و بعد هم کمی فیلم ایرانی و رنگ و لعاب محلی مخلوط کنید چه می‌شود؟ ایده این بود که از نظر ترکیب ژانرها، فیلم را تا جای ممکن پیچیده کنیم.
این فیلم که در بخش اصلی جوایز برلین رقابت کرد با اعلام کردن اینکه این «یک داستان حقیقی» است در ابتدای فیلم، نشان می‌دهد که می‌خواهد سبک «مونتی پایتون»ی داشته باشد، اما هر چیزی است غیر از آن. چیزی که بینندگان به جای آن دریافت می‌کنند، چند تصویر دیدنی از بدنه یک کشتی چوبی بزرگ است که وسط صحرایی در ایران رها شده و یک فرد سیاسی هم درون آن هست که یا خودش را دار زده یا داخل کشتی به قتل رسیده، اما نوشته‌های جالبی داخل کشتی از خود به جای گذاشته است. ماموران پلیس هم با شورلت ایمپالاهای قدیمی‌شان در دهکده این ور و آن‌ور می‌روند. و چیزی هم زیر زمین در قبرستان کنار کشتی وجود دارد که باعث می‌شود هر بار کسی در آنجا دفن می‌شود، یک زلزله محلی رخ بدهد. آیا این یک اژدهاست و آیا این به نحوی یک استعاره از وضعیت سیاسی و اجتماعی پیچیده ایران است؟
ممکن است بخواهید معنای عمیق‌تر فیلم را از حقیقی بپرسید، اما این پاسخ اوست: اتفاقی که می‌افتد یک احتمال بسیار واضح از انتقال یک پیغام سیاسی است، اما پیغامی وجود ندارد. بنابراین قرار است دقیقا همین احساسی را که الان دارید به شما منتقل کند، اما بدون اینکه واضح آن را بیان کند، و بعد شما از سالن سینما بیرون می‌روید و مدت‌ها درباره فیلم من فکر می‌کنید. ایده همین است.

در مورد شورلت که ممکن است تنها بخش حقیقی «داستان حقیقی» این فیلم باشد، مانی حقیقی می‌گوید آن را انتخاب کرد چون طراحی سینماتیکی داشت. او در پایان گفت: وقتی داستان شروع می‌شود سال ۱۹۶۳ است برای همین باید دنبال ماشین‌هایی می‌گشتیم که متعلق به آن بازه زمانی باشند و من به فکر ایمپالا افتادم چون شِوی ایمپالا یک کیفیت سینماتیک بسیار متمایز دارد چون در سینما اسکوپ است. خیلی عریض و خیلی کوتاه است و با نسبت ابعادی فیلم کاملا جور در می‌آید.

دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.