«دختر خیابان انقلاب» و ۴ نکته درباره پاسخ پلیس؛ از وظیفه قانونی تا استناد غیرقانونی
این ماده نه درباره بدحجابی یا تشویق به بدحجابی که مشخصاً درباره دایر کردن مرکز فحشا است و رکن مادی جرم ماده مذکور، دایر کردن مرکز فساد و فحشاست.
هفته گذشته، یک دختر در اعتراض به حجاب اجباری روی اتاقک برق در خیابان انقلاب رفت و دقایقی بعد توسط پلیس دستگیر شد. بعد از این ماجرا که عکس و فیلمهای آن به طور گسترده در فضای مجازی منتشر شد، پلیس متنی به این شرح صادر کرد:
«تردد و حاضر شدن در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی مشمول تبصره ماده ۶۳۸ قانون تعزیرات است که تا ۲ ماه حبس داشته و قابل تبدیل به مجازات جایگزین حبس بوده و حبس اعمال نمیگردد. لکن تشویق مردم به نداشتن حجاب مشمول بند دوم ماده ۶۳۹ خواهد بود که یک تا ۱۰ سال حبس دارد و قابل تبدیل به مجازات جایگزین حبس نیست.این جرم از جرایم مشهود بوده و پلیس موظف است با جرم برخورد نماید و شکستن قانون در همه جای دنیا مواجهه پلیس را در پی دارد و اگر در نیروی انتظامی با جرم مشهود مقابله نکند خود مرتکب جرم و تخلف شده و قابل پیگرد قانونی است.»
در این باره چند نکته قابل توجه است:
۱- درباره قانون الزام به حجاب، نظرات مختلف و متضادی وجود دارد ولی تا زمانی که قانون کنونی معتبر است، پلیس نیز ناگزیر از اجرای آن است. لذا هر چند در باره برخورد با بدحجابان، این پلیس است که هزینههای مادی و معنوی میدهد و مورد نقد و انتقاد قرار میگیرد، ولی فراموش نکنیم که پلیس، مأمور است و معذور و اگر فردا این الزام قانونی برداشته شود، پلیس هم دیگر در این باره ورود نخواهد کرد.
۲- تا پیش از این و مشخصاً در طرحهای برخورد با بدحجابی، این پلیسهای زن بودند که با زنان و دختران برخورد میکردند، چه حین بازداشت و چه حین انتقال به مراکز انتظامی. اما در ماجرای دختران خیابان انقلاب، شاهد هستیم که قاعده اصولی حضور زنان پلیس در مواجهه با زنان و دختران نادیده گرفته شده و پلیسهای مرد اقدام به بازداشت دختران میکنند. این اتفاق، خلاف رویه خود پلیس است.
۳- اتفاق دیگری که در دستگیری اخیر رخ داد، این است پلیس در اقدامی عجیب، دختر روسری به دست را از بالای اتاقک برق هل داد و او را به زمین انداخت. یک لحظه تصور کنید که اگر این دختر با سر به زمین میخورد و جان میسپرد؛ هم یک انسان کشته شده بود که غیرقابل جبران است و هم یک بحران بزرگ سیاسی و اجتماعی و حتی بینالمللی برای کشور درست میشد و آبروریزی بزرگی شکل میگرفت. آیا نباید پلیس در این باره آموزشهای لازم و کافی را ببیند تا این گونه غیراصولی و دون شأن پلیس و شهروندان برخورد نکند؟!
۴ – استناد پلیس به ماده ۶۳۹ قانون تعزیرات، غیرحقوقی و شگفتانگیز است. این ماده نه درباره بدحجابی یا تشویق به بدحجابی که مشخصاً درباره دایر کردن مرکز فحشا است و اساساً رکن مادی جرم ماده مذکور، دایر کردن مرکزی برای فساد است. حتی بند دوم آن ماده نیز که ناظر به تشویق مردم به فساد و فحشاست نیز باید در دل مکانی که برای این کار دایر شده است، صورت بگیرد. وانگهی از منظر حقوقی و طبق قوانین ایران، هر چند نداشتن حجاب در انظار عمومی جرمانگاری شده است ولی بحث بی حجابی و تشویق به آن مترادف با فساد و فحشا نیست؛ در سایت پژوهشکده باقرالعلوم(ع) در تفسیر این ماده چنین آمده است: «در حقیقت میتوان فحشا را به معنای زنا دانسته و فساد را بر سایر اعمال ضد عفت و اخلاق حسنه مانند لواط، مساحقه، تفخیذ، نمایش و فروش و… مطالب مستهجن دانست. شاهد بر این امر، ذکر ماده ۶۳۹ در فصل جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی است.» ضمناً آنچه انجام شده است، اساساً تشویق به بیحجابی نیست بلکه اعتراض به الزامی بودن حجاب است که البته به وارد یا ناوارد بودن این اعتراض که ابعاد حقوقی، اجتماعی و فقهی دارد، نمیپردازیم.
بنابراین جای تعجب است که نیروی انتظامی علیرغم حضور حقوقدانان در بخشهای مختلف پلیس، چنین استنادی کرده است!
Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.