عربستان و شکست توهم رهبری بر جهان عرب

ناکامی عربستان در همراه کردن کشورهای عربی و سازمان های منطقه ای با سیاست های تنش آمیز خود با ایران، نشان داد که آن چه که این کشور از تصور رهبری بر جهان عرب دارد بیشتر ناشی از توهم رهبران آل سعود است و نه واقعیت های موجود.

وزیران امور خارجه کشورهای عربی روز یکشنبه (بیستم دی ماه) در نشستی اضطراری در شهر قاهره پایتخت مصر برای بررسی تنش های اخیر در روابط ایران و عربستان گرد هم آمدند.
این نشست یک روزه که به درخواست عربستان سعودی برگزار شد، در چارچوب تلاش های این کشور برای همراهی جهان عرب با سیاست های منطقه ای این کشور علیه ایران صورت گرفت. 
در پایان نشست اتحادیه عرب، اعضای این اتحادیه بیانیه ای در پشتیبانی از عربستان صادر کردند. بر پایه این بیانیه کمیته مشترکی برای بحث و مذاکره درباره بحران پیش آمده در روابط ایران و عربستان و مشورت درباره اقدامات احتمالی آینده ایجاد خواهد شد.
همچنین این که، در این بیانیه هیچ گونه اشاره ای به توافق میان اعضای این اتحادیه برای اتخاذ اقداماتی مشترک علیه ایران نشده است.
یک روز پیش از این نیز عربستان سعودی وزیران خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را برای نشستی اضطراری در شهر ریاض پایتخت عربستان گرد هم آورده بود. 
نشست وزیران خارجه کشورهای عضو شورای همکاری نیز بدون اتخاذ تصمیمی روشن و مشترک علیه ایران پایان یافت و اعضا تنها به صدور بیانیه ای در پشتیبانی از عربستان رضایت دادند. 
در این راستا و در تحلیل نشست اتحادیه عرب و نشست وزیران خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، باید چنین نشست هایی را در راستای تلاش های عربستان سعودی در راستای مقابله منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران از راه تکیه بر سازمان های منطقه ای تحلیل کرد.
عربستان سعودی که در پی حمله برخی افراد خودسر به سفارت و کنسول گری این کشور در ایران –که البته در پی جریحه دار شدن احساسات مردم از اعدام شیخ «نمر باقر النمر» روحانی شیعه عربستان صورت گرفت- روابط سیاسی و اقتصادی خود را با ایران قطع کرده است، تلاش دارد با ایجاد یک ائتلاف عربی، کشورهای عربی را با خود و علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج کند.
عربستان سعودی که شکست های سنگینی را در سال های اخیر در سیاست های منطقه ای خود تجریه کرده است، می کوشد با تشدید تنش با ایران و بحران سازی منطقه ای، هزینه های شکست های خود را کاهش دهد. 
در چنین چارچوبی، اقدام عربستان در قطع ارتباط با ایران با ۲ هدف صورت گرفت.
نخست این که، با در پیش گرفتن سیاست های تهاجمی علیه ایران و بحران سازی در روابط دوجانبه، ایران را وادار به واکنشی تهاجمی در سطحی منطقه ای کند تا از این راه، این کشور را به در پیش گرفتن سیاست فرقه ای و دخالت در امور داخلی دیگر کشورهای منطقه متهم کند.
تیم سیاست خارجی و مسوولان امنیتی این کشور پیش بینی می کردند ایران واکنشی احساسی در مقابل سیاست های تهاجمی عربستان از خود نشان دهد و این بهترین فرصت و بهانه را در اختیار این کشور قرار می دهد تا فضای منطقه ای و بین المللی را علیه ایران بسیج کنند.
حمله برخی افراد خودسر به سفارت و کنسول گری عربستان تا اندازه ای چنین فرصتی را در اختیار عربستان قرار داد، اما واکنش به موقع و صریح تمامی مسوولان سیاسی و امنیتی ایران و یکپارچگی همه دستگاه های مربوطه در محکوم کردن حمله به سفارت عربستان، توانست مانع از فضاسازی های منطقه ای و بین المللی عربستان شود.
نامه سفیر ایران در سازمان ملل متحد به دبیر کل این سازمان و شفاف سازی رویدادهای رخ داده، دستور صریح و فوری «حسن روحانی»رییس جمهوری ایران برای دستگیری افراد حمله کننده به سفارت و محاکمه آن ها و دیگر اقدامات رسانه ای از جمله مقاله اخیر «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران در روزنامه «نیویورک تایمز» به خوبی توانست مانع از فضاسازی سعودی ها علیه ایران شود.
در ادامه هدف نخست، دومین هدف عربستان بهره گیری از تنش های پیش آمده در راستای انزوای منطقه ای ایران بود. این هدف با فشار بر برخی کشورهای عربی و اسلامی برای قطع رابطه با ایران پیگیری می شود. 
عربستان سعودی که پس از سرنگونی برخی از رهبران قدرتمند جهان عرب در پی خیزش های عربی، خود را رهبر جهان عرب می داند، پیش بینی کرده بود با قطع رابطه با ایران، جهان عرب نیز در پشتیبانی از این کشور رابطه خود را با ایران قطع می کند و ایران در سطح منطقه ای منزوی می شود.
اما آن چه در عمل اتفاق افتاد همراهی تنها برخی از کشورهای حاشیه ای در جهان عرب از جمله سودان، جیبوتی، بحرین با عربستان و قطع ارتباط با ایران بود. دیگر کشورهای عربی از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس –که عربستان در همراهی آن ها مطمئن بود- واکنش خاصی از خود نشان ندادند و تنها برخی از آن ها به کاهش سطح روابط و برخی دیگر نیز به فراخوانی سفیر خود از ایران برای مشورت اکتفا کردند.
در ادامه چنین سیاستی، عربستان تلاش دارد همزمان با تشدید فشارها بر کشورهای عربی و برای جلوگیری از شکست سیاست انزوای منطقه ای ایران، برخی سازمان های منطقه ای از جمله شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی را با خود همراه و علیه ایران بسیج کند.
اما نشست شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب و بسنده کردن اعضای این ۲ سازمان تنها به صادر کردن یک بیانیه رسمی، نشان داد که سیاست عربستان در همراه کردن این سازمان ها نیز شکست خورده و نتوانسته است تضمین های اجرایی برای همراهی این سازمان ها با این کشور و علیه ایران کسب کند. این در حالی است که عربستان نفوذ مالی زیادی بر این ۲ سازمان دارد.
عربستان سعودی که پیش از این با تصویرسازی منفی از ایران به عنوان مهم ترین تهدید علیه جهان عرب، در تلاش بود خود را رهبر جهان عرب و در خط مقدم مقابله منطقه ای با ایران معرفی کند، بر این باور بود که با افزایش تنش با ایران و قطع ارتباط با این کشور همزمان با تشدید فضاسازی علیه آن، می تواند همراهی جهان عرب را با سیاست های منطقه ای خود کسب کند.
اما، در پیش گرفتن سیاست صبر و تحمل توسط مسوولان سیاسی و امنیتی ایران در برابر سیاست تهاجمی عربستان علیه ایران از یک سو و همراهی نکردن جهان عرب با سیاست های تنش آمیز منطقه ای عربستان از سوی دیگر باعث فرو ریختن توهم پوشالی سیاستمداران سعودی از رهبری بر جهان عرب شد. 
امروز دیگر بر همگان روشن شده است که سیاست های عربستان مهم ترین عامل بی ثباتی ها و بحران های کنونی در خاورمیانه است و پشتیبانی های مالی، سیاسی، امنیتی و مذهبی آل سعود از جریان های تکفیری عامل نخست رشد این گروه ها در منطقه و در جهان است. به همین دلیل است که شاهد افزایش بیش از پیش انتقادها در سطح مقام های سیاسی و امنیتی چه در میان کشورهای منطقه و چه در میان کشورهای فرامنطقه ای نسبت به سیاست های تنش آلود عربستان در خاورمیانه هستیم.
بنابراین می توان گفت، اقدام های اخیر عربستان در تشدید تنش ها با ایران به همگان نشان داد که این عربستان است که در پی بحران سازی در خاورمیانه است و شکست تلاش های این کشور در همراه کردن کشورهای عربی با سیاست های منطقه ای خود نیز نشان داد که تصور آن ها از رهبری بر جهان عرب بیشتر ناشی از توهم خودبزرگ بینی رهبران سعودی است و پایی در واقعیت ندارد.
دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.