نظریه «پنجره شکسته»؛ راهی برای اصلاح و پیشگیری از جرم

ساختمان خالی از سکنه‌ای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه‌ یکی از پنجره‌هایش شکسته است تصور کنید. مشاهده‌های علمی نشان می‌دهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان می‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد. پس شیطنت شروع می‌شود و پنجره‌های سالم ساختمان مورد هدف قرار می‌گیرند و ساختمان تغییر شکل می‌دهد و البته ادامه این روند می‌تواند منجر به ورود مهمانان ناخوانده به ساختمان بی‌صاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند. اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بوده‌ایم.

توصیف فوق، خلاصه‌ای است از یک نظریه جرم شناسی به نام «پنجره شکسته». نظریه‌ای که در دهه هشتاد میلادی به کمک شهردار نیویورک آمد تا جرم‌خیزترین مترو جهان را که شهر زیرزمینی خلافکاران و اشرار به حساب می‌آمد سر و سامان بدهد.
شهرداری نیویورک، در اولین اقدام خود به بازسازی واگن‌های مترو پرداخت و دستور داد تا واگن‌هایی که طی روز با اسپری رنگ، نوشتن یادگاری و… آسیب می‌بینند، شبانه از خط خارج شوند و تا صبح روز بعد رنگ‌آمیزی و تعمیر‌شده و به خط برگردند. در واقع همه این کارها یک پیغام داشت: حواسمان به همه چیز هست و هیچ خلافی را تحمل نمی‌کنیم. و این چنین شد مترو ناامن نیویورک تبدیل به یکی از امن‌ترین متروهای جهان شد.

اکنون استفاده از تئوری پنجره شکسته در زندگی شخصی، تربیت کودک و تجارت و کسب و کار، کارایی دارد. پنجره‌های شکسته را بیابیم و تعمیر کنیم؛ مطمئن باشید اوضاع بهتر خواهد شد. عادات بد به سرعت منتشر می‌شوند، اما رفتارها و عادات خوب، با قدرت و البته به طور پیوسته، می‌توانند جایگزین عادات بد شوند. چقدر پنجره‌های شکسته را هرروز می‌بینیم و بدون توجه یا کمترین تمایل به ترمیم آن‌ها از کنارشان می‌گذریم؟ پنجره‌های شکسته کار و زندگی ما کجاها هستند؟ تاکنون به آن‌ها فکر کرده‌اید؟
 

دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.