فروغ فرخزاد؛ زنی تنها در آستانه فصلی سرد/ مصاحبه صوتی فروغ

از آن شاعرهایی ست که بعید می‌دانم دوست‌داران شعر یا حتی کسانی که چندان علاقه‌ای به شعر و ادبیات ندارند، سراغ‌شان به او و اشعارش نیفتاده باشد. بی غل و غش و صمیمی حرف می‌زند و زیر پوست ساده و بی‌آلایش شعرهایش دنیای عمیقی از مفاهیم وجود دارد که شنیدن‌شان در قالب شعر، زیبایی و جذابیتش را دوچندان می‌کند و چه بسا همین ویژگی باشد که این زن تنها ایستاده در آستانه فصل سرد را تبدیل کرده است به فروغ شعر ایران.

امروز، یعنی هشتمین روز از فصل سرد سال‌مان را که زادروز فروغ‌الزمان فرخزاد عراقی است اختصاص داده‌ایم به این شاعر و قرار است به همین مناسبت نگاهی داشته باشیم به ابعاد مختلف زندگی این شاعر.

رد پای عشق در زندگی فروغ

دو نقطه پر رنگ در زندگی شخصی و البته عاشقانه فروغ فرخزاد به واسطه «پرویز شاپور» و «ابراهیم گلستان» رقم خورد. ابتدا وقتی که ۱۶ ساله بود با پرویز که پسرخاله مادرش بوده ازدواج می‌کند. یک ازدواج  ظاهرا از روی عشق و علاقه! 
گواه این علاقه مندی‌ها می‌شود نامه‌های رد و بدل شده آن‌ها که مدت‌ها بعد تمام‌شان به همت فرزندش «کامیار شاپور» و البته همراهی «عمران صلاحی» در قالب یک کتاب با عنوان «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم» به چاپ می‌رسد. البته برخلاف روال ابتدایی، زندگی این دو دوامی پیدا نمی‌کند و کامیار می‌شود تنها فرزند فروغ، که بعد از جدایی از همسرش می‌رود که با شعر مرهمی بگذارد بر این احساسات مادرانه و زنانه جریحه‌دار شده‌اش.
دانم اکنون از آن خانه دور
شادی زندگی پر گرفته
دانم اکنون که طفلی به زاری
ماتم هجر مادر گرفته

لیک من خسته‌جان و پریشان
می‌سپارم ره آرزو را
یار من شعر و دلدار من شعر
می‌روم تا به دست آرم او را   
ورود ابراهیم گلستان به زندگی فروغ و شاید هم ورود فروغ به زندگی ابراهیم گلستان اتفاق پر رنگ دیگری را در کارنامه زندگی فروغ فرخزاد رقم می‌زند. اتفاقی که منجر به ایجاد یک رابطه عاطفی شدید بین آن دو می‌شود. عشق و علاقه‌ای که فارغ از درست یا غلطی کسی قادر به کت‌مان آن نیست و هنوز هم که هنوز است قائله آن نخوابیده است و انتشار نامه‌هایی که فروغ به ابراهیم گلستان نوشته، به این حاشیه‌ها دامن زد.
زندگی هنری‌ فروغ فرخزاد
همه ما فروغ را به واسطه شعرش می‌شناسیم. «این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد، پرنده مردنی‌ست، به دیدن من اگر آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و…» این‌ها اشعاری هستند که همه ما بارها و بارها به گوش‌مان خورده است و از قضا خیلی از کسانی هم که تب شاعری می‌گیردشان و می‌خواهند در این عرصه رخی بنمایند می‌شود آغاز شعرهای‌شان! اما جالب است بدانید که فروغ علاوه بر شعر در نوشتن داستان، نقاشی و فیلم و سینما هم دستی بر آتش داشته است. 
مثلا در همان سال‌هایی که فروغ در استودیوی ابراهیم گلستان مشغول به کار می‌شود مستندی را به نام «خانه تاریک است» می‌سازد که پیرامون زندگی جذامیانی است که در تبریز زندگی می‌کنند. فروغ کارگردانی این مستند را به عهده می‌گیرد و ابراهیم گلستان تهیه‌کنندگی‌اش را. فروغ فرخزاد اولین فیلم‌ساز ایرانی بود که با این مستند برنده جایزه فستیوال اوبرهازن شد.
جالب است بدانید فروغ بعد از این اتفاق پسری به نام «حسین منصوری» را از پدر و مادر جذامی‌اش گرفت و او را به فرزندی قبول کرد، حسین در حال حاضر شاعر و مترجم سروده‌های شاعران ایرانی و آلمانی به زبان آلمانی است. 
عکس زیر هم یکی از نقاشی‌های فروغ فرخزاد است.
شعر و شاعری فروغ
اما بدون شک مهم‌ترین بُعد زندگی فروغ که همه ما او را به همین واسطه می‌شناسیم، زندگی شعری اوست. کلیه اشعار فروغ در پنج دفتر شعر به ترتیب با نام‌های «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصلی سرد» گردآوری شده است. جالب است بدانید این دو مجموعه آخر بعد از آشنایی او با ابراهیم گلستان سروده می‌شود. سه دفتر اول یعنی اسیر، دیوان و عصیان را می‌توان مربوط به برهه اول زندگی فروغ دانست، اما تولدی دیگر که بعد از آشنایی او با ابراهیم گلستان و ظهور و بروز یک عشق به مراتب اصیل‌تر سروده می‌شود، اثری پر و پیمان‌تر به حساب می‌آید و به راستی از یک تولد دیگر برای فروغ حکایت داشته است. 
احمد شاملو شاعر معاصر درباره فروغ می‌گوید: «شاعری که پس از تولد دوباره خویش، بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش باز ایستاد».
«جلیل صفربیگی»، رباعی‌سرای معروف هم در یکی از رباعی‌هایش این‌گونه از او یاد می‌کند:
این عصر که عصر ظلمت و بیداد است
شاعر همه رسالتش فریاد است
یک شاعر مرد می‌شناسم آن هم
بی هیچ سخن فروغ فرخزاد است
در پایان شما را به گوش دادن مصاحبه ایرج گرگین با فروغ فرخزاد دعوت می‌کنم که فکر می‌کنم گوش دادنش خالی از لطف نباشد، مخصوصا اگر از علاقه‌مندان فروغ و شیوه شعری او هستید.
دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.