خرمشهر آزاد شد اما آباد هرگز

خرمشهر را خدا آزاد کرد و زمینه آبادی‌اش را مهیا، اما سال‌هاست که آزاد و ویران مانده.

شنوندگان عزیز توجه فرمایید، شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خرمشهر، شهر خون آزاد شد…
خرمشهر آزاد شد اما آباد نشد و نمیدونم ممد «شهید محمد جهان‌آرا» اگه امروز بودی تا چه اندازه غصه‌دار این ماجرا بودی؟
حالا از خرمشهر نامی مانده که سالی یک بار همه از «آن روزها» و «حال و هوایش» پس از آزادی بگویند، حالا ما با اینکه عده‌ای از «تیرهای نخورده» هم لنگ می‌زنند کاری نداریم! اما خرمشهر اگر سوم خرداد هزار و سیصد و شصت از دست دشمن آزاد شد، هنوز که هنوز است «اسیر» معضلات و مشکلاتی است که هر کدام یک دشمن هستند پر پیکر نحیف این شهر. خرمشهر هم مانند بسیاری از نقاط ایران «محروم» نام دیگرش است و دست و پنجه نرم می‌کند با ترکش‌های سی‌وپنج سال پیش.
می‌توان سطرها به این سیاهه اضافه کرد اگر بخواهم از دیگر نقاط محروم ایران هم بگویم اما امروز روز توست خرمشهر جان! قطعا محرومیت حق هیچ نقطه‌ای از ایران نیست اما با دُز بیشتری این محرومیتت ناجوانمردانه است، چند صباحی بیشتر از انتخابات نگذشته و فراموش نکرده‌ایم که تمام وعده‌های عوام‌فریبانه کارزار انتخابات را از جیب تو و تمام خوزستان می‌بخشیدند، سهم خودت اما از گنج درونت همیشه سختی بوده و جدالی تمام عیار برای داشتنت.
اگر امروز از دردهای پیکرت نگوییم دیگر فرصتی نیست؛ مگر نه اینکه همین چند روز می‌شناسندت و مسئولان با سفری فرمالیته، سخنرانی آتشین و البته تکراری از رشادت‌هایت می‌گویند؟ مگر سهم تو بیش از یک سالی یک بازی فینال جام حذفی فوتبال کشور است که منتش را هم بر سرت می‌گذارند! بازی که نه برای تو مفید است نه برای فینالیست‌ها و نه برای فوتبال کشور اما شاید فقط از عذاب وجدان بعضی می‌کاهد.
تو بیماری بودی که باید درمان می‌شدی و تمام آثار جنگ از سر و رویت پاک می‌شد و سال‌ها دوران نقاهت طی می‌کردی اما متاسفانه همچنان ترکش‌های جنگ را یدک می‌کشی و کمر خم کرده‌ای. شاید اگر سردار رشید اسلام شهید محمد جهان‌آرا امروز بود آن‌قدر از تو، زخم‌هایت و اینکه شهر «سالی یک بار» شده‌ای در روزنامه‌ها می‌نوشت و مصاحبه می‌کرد که ممنوع‌القلم و ممنوع‌التصویر می‌شد و در نهایت با استاتوس فیسیوکی یا توییتی می‌گفت: محمد کاش نبود که ببینه…

دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.