غرضی: حاضرم برای ورود به خبرگان امتحان بدهم/ امام، حکم قتل منصور را به موتلفه نداد اما آنها …
به او پدیده انتخابات سال ۹۲ میگفتند و حالا ظاهرا قرار است پدیده انتخابات سال ۹۴ هم باشد. غرضی که سابقه وزارت در دولتهای موسوی و هاشمی و نمایندگی در مجلس اول را در رزومه خود دارد، چند روز پیش برای کاندیداتوری در مجلس دهم و پنجمین دوره مجلس خبرگان داوطلب شد.
شما گفتید در انتخابات خبرگان شرکت میکنید، چند وقت پیش آیتالله مصباح گفتند که حتما نباید فقیه شورای نگهبان مرد باشد و استناداتی هم داشتند. ولی این که غیر روحانی باشد و درس روحانیت نخوانده باشد کمتر به این پرداخته شده. در این مورد توضیح میدهید.
من به خبرگزاریهای دیگر هم گفتم من از شورای نگهبان سوال کردم که شرط ورود به خبرگان چیست گفتند باید بیایی امتحان بدهی، گفتم شرط روحانی و غیرروحانی بودن دارد، گفتند نه، من هم رفتم ثبت نام کردم و میخواهم بروم امتحان بدهم اگر قبول شدم که شدم اگر هم نه بالاخره در یک مجموعهای شرکت کردیم. من تقریبا بیش از ۶۰ سال به فقه عمل کردم در تمام طول این ۶۰ سال به نظرم به اندازه استعدادی که در من هست از فقه تجاوز نکردم. در حقیقت من یک عامل به فقه هستم و دانش فقهی هم دارم. بالاخره در این کارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی اگر یک توفیقی بوده است که قاعدتا آدم برای این که یک حرفی را بزند به توفیقات خودش تکیه میکند، من اگر توفیقی داشتم ناشی از این بوده که به فقه عمل کردم و وقتی یک آدمی ۶۰ سال در یک حرفه غرق شود این توفیق را پیدا میکند که برود امتحان بدهد و من هم میروم امتحان میدهم.
این امتحان اجتهاد است؟
چهار تا شرط برای این که کسی در خبرگان کاندید شود وجود دارد که یکی از آنها اجتهاد است. من هم خودم را به عنوان یک آدمی که در کار سیاسی فقهی و در جریان اجتماعی فقهی و این که در نجف هم خدمت حضرت امام بودم و در حد توانم تلمذ کردم، به نظرم میتوانم بروم عرض وجود کنم و بگویم ما هم از فقه بی بهره نیستیم.
در دو سال گذشته شما یکی از خبرسازترین و جریان سازترین افراد سیاسی کشور بودید، حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری را میگویند پدیده انتخابات بودید و الان هم یک باره به عنوان آدم غیرروحانی تصمیم گرفتید در انتخابات خبرگان شرکت کنید و این نشان از شهامت سیاسی بالای شما دارد.
اسمش را شهامت سیاسی نگذارید، اسمش را تحرک اجتماعی بگذارید. من در تمام طول عمرم در تمامی تحرکات اجتماعی و جریانها شرکت کردم، این هم جریانی است؛ منتها این جریان یک مقدار چارچوب دارد، ثبت و ضبط دارد و منظمتر از جریانهای دیگر است. مثلا فرض کنید ما در دهه ۴۰ وارد مبارزات سیاسی شدیم، فراری بودیم، کار کردیم و نفسمان آمده در این مسائل، مثلا در همان دهه ۴۰ وقتی حضرت امام در سال ۴۸ ولایت فقیه را مطرح کردند، من درسش را خواندم و رفتم در کشورهای مختلف و در خود ایران در صدها کنفرانس شرکت کردم و قبل از این که مصداق جمهوری اسلامی ظهور پیدا کند آمدم ایستادم از ولایت فقیه حمایت عقلی، معنوی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کردم و بر خودم فرض شده ولایت فقیه توانایی جوابگویی نیازهای یک جامعه را وسیعتر از مکاتب دیگر دارد. شما میتوانید به عنوان یک آدمی که در جریانات سیاسی حضور دارد من را حساب کنید. در همه زمینه ها رفتم، ایستادم و کار کردم. الان هم همین کلمه دست در جیب فقرا نکنید مبتنی بر آیات قرآن، احادیث، فقاهت و نیاز اجتماعی است. من هیچ حرفی در ریاست جمهوری یا در جاهای دیگر که بودم جز این که یک ابتدای فقهی داشتند نگفتم. همه این حرفها مبنای فقهی و اسلامی دارد و قابل بحث است.
شما یک دوره انفعال سیاسی در دهه ۸۰ داشتید.
دولتها من را دعوت میکردند، من هم میرفتم میایستادم کار میکردم و اگر دعوت نمیکردند نه واجب بود و نه ایجاب میکرد که بروم از کسی درخواست کنم که کار کنم، اما فعال سیاسی بودم. اما شما جوانان و خبرنگاران فعالیت سیاسی را فقط مختص کسانی میدانید که مسئولیتی دارند. من هر وقت مسئول بودم شما من را میشناختید ولی در مسئولیتهای غیررسمی که خودم برای خودم ایجاد کردم و فعالیتهای مطالعاتی که داشتم عنوانی برای شما نداشت. بزرگترین اشتباهات شما این است که جریان سیاسی ایران را وقتی رسمی باشد جریان میدانید و اگر غیررسمی باشد جریان نمیدانید در حالی که معمولا جریانات غیررسمی سیاسی خیلی قویتر از جریانات رسمی هستند.
شما که در این سه چهار دوره اخیر کاندیدا نشدید
برای این که حرفهایی که من زدم و این بحثهایی که من میکنم و البته از دهههای ۴۰ به بعد هم میگفتم اما در دهه ۸۰ مسموع نبود. مثل این که بگویید اگر کسی، دولتی یا جریانی به جیب فقرا تکیه کند و بخواهد برای خودش قدرت سیاسی درست کند، هم حرام است و هم گرفتاری است. وقتی در مجامع میرفتم صحبت میکردم و در قضایا میماندم میدیدم عکس العمل اجتماعی قوی نیست. وقتی من توضیح میدادم که این فشار به فقرا و جامعه است تحلیلهای درست نمیشد تا دولتهای نهم و دهم که تشکیل شد و توانستم اکثر قریب به اتفاق علما، دانشگاهیها و سیاسیها را قانع کنم که این روش درست نیست و شرعی نیست بالفرض که قانونی باشد این قانون باعث گرفتاری تولیدکنندگان قانون میشود. آن وقت نمیشد این حرف را بزنیم، به نظرم شماها تا قبل از این که من بیایم در تلویزیون و بگویم…
دست در جیب فقرا نکنید؟
تا قبل از این که من این حرف را بزنم که تورم یعنی دست در جیب فقرا کردن و به جیب اغنیا ریختن، شما هم چنین استنباطی نداشتید. وقتی که من این مساله را آوردم و به صورت وسیع مطرح کردم و گفتم در ۱۲۷۰ شمسی یک ریال یک دلار بوده الان ۳۵ هزار بار تضعیف شده چرا این کار را کردید و چرا تولید را از کشور دور انداختید و چرا با تولید مبارزه کردید کم کم عقول، دانشمندان و فقها یک مقدار به این قضیه توجه کردند که دولت متورم دولت سازنده تولید و ماندگار نمیتواند باشد و این حرفها در دهه ۸۰ مخصوصا اوایل دهه ۸۰ هیچ پذیرفته نبود.
دولت احمدینژاد و کارهای ایشان برای این که گفتمان صحیح شما گفتمان غالب شود خیلی کمک کرد.
به جامعه خیلی کمک کرد نه به من! و الا من هم در دولت آقای موسوی، هم در دولت آقای هاشمی که من ۱۶ سال حضور داشتم، دهها بار بحث کردیم مثلا درباره فروش ارز یا دادن زمین ارزان یا دادن سرمایه ارزانقیمت و… همه اینها را هم به صورت فقهی، هم آماری، هم اجتماعی بیان میکردم و میدیدم اینها که از مردم میگیرند برای این که بروند صنعت را راه بیندازند لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم… من در زمینههای مختلف کار کردم و جریانات اجتماعی را مورد مطالعه قرار دادم و در همه جریانها مصوبات دولت را دیدم که چگونه تبعیض پوست این دولتها را کنده است. یک زمانی که مصوبه داشتند یک گروهی را بر گروه دیگر ترجیح میدادند یک گرفتاری درست شد که بیا و تماشا کن. یک باره کل مجموعه زیرمجموعه دولت معارض دولت شد و یک باره هزینههای دولت چندین برابر شد و مجبور شد که اسکناس چاپ کند و جواب این و آن را بدهد. شما نسل جوان بدانید تبعیض در جامعه دولت را منهدم میکند شما نمیتوانید با گروهبازی و رفاقتبازی کار را پیش ببرید. الان این تبعیض هست مثلا یک دولتی میآید میگوید من میخواهم کشاورزی را توسعه بدهم، یک دولت میخواهد ساختمانسازی را گسترش دهد، یک دولت میگوید بهداشت و درمان را. همه اینها به ضد خودشان است. بخشی اداره کردن کشور، هم بخش را از بین میبرد و هم دولت را از بین میبرد. حالا این دو نمونه را ببین یکی دولت نهم و دهم که فقط میخواست خانه بسازد و یکی این دولت که میخواهد بهداشت را جلو بیاندازد، همین دیروز وزیر محترم فرمودند اگر به من پول ندهند من توسعه بهداشت را متوقف میکنم پیداست که متوقف میشود وقتی آمده روی کار، بودجه بهداشت و درمان ۱۶ هزار میلیارد بوده الان ۵۶ هزارمیلیارد است همین مقدار دیگر هم بدهید کارش انجام نمیشود. توسعه امر واجب اجتماعی است برای کل بخشها، شما که نمیتوانید بین شغلی که در نفت هست با شغلی که در مخابرات هست یا در هواپیمایی یا در بانک مرکزی هست، تبعیض قائل شوید. وقتی این کار را انجام دادید بخش را از بین میبرید. اینها همه اجتهاد حکومتی است، فقه آل پیامبر است، مبانی قرآنی و فقهی دارد.
الان آقای علی مطهری گفتند چقدر خوب است اگر مراجع تقلید صلاحیت کاندیداهای خبرگان را تایید کنند.
آن چیزی که بین مراجع تفاوت میگذارد به مراجع ظلم میکند. آنهایی که از یک مرجع میخواهند یک حکمی را بگیرند که مراجع دیگر نمیدهند درست نیست. مثلا موتلفه آمدند رفتند برای اعدام منصور از امام حکم بگیرند امام به آنها حکم ندادند، رفتند از آقای میلانی حکم گرفتند. این که شما یک مرجعی را پیدا کنید که خواست شما را عمل کند با یک مرجعی که این کار را نمیکند اشتباه است. خب جمهوری اسلامی آمده گفته مراجع و فقها محترم هستند ما هم میآییم یک شورای نگهبان میگذاریم برای این که یک اتفاقی بیفتد، شما اگر که حرف دارید با مراجع همه مطلب را مطرح کنید.
حساسیتهایی هست که میگویند ممکن است آقای هاشمی رفسنجانی یا سیدحسن خمینی رد صلاحیت میشوند.
بزرگان کشور برای این که بزرگی کنند باید خدمتگذار عامه باشند، فقها هم جز عامه هستند. اگر یک فقیهی میگوید نه، یکی میگوید آره و این اختلاف ادامه پیدا میکند میشود سال ۸۸ که یک باره در خیابانها کشته میدهی. این کشور یک ملت است ۹۸.۲ درصد آرا دارد. این اختلافات جز این که انرژی سیاسی جامعه را به هدر میدهد فایدهای ندارد. شما اگر میخواهید حرف حق خودتان را بزنید باید یک عقبه اجتماعی درستی داشته باشید عقبه اجتماعی اشتباه است در خیابانها به هم میریزند. آیا شما جوانها ما که این نظام اسلامی را تحویلتان میدهیم میخواهید مثل گذشته با درگیری خیابانی مشکلاتتان را حل کنید؟ نمیشود. در کشور آزادی هست، آقای مطهری هر حرفی بگویند آزاد و مسموع و درست است اما این که تبدیل به قانون شود باید حتما در مجموعه قدرت سیاسی اتفاق نظری باشد. ما بزرگترین قدرت سیاسی غرب آسیا هستم چرا داخلمان اینطوری است نمیدانم.
شما یکی از نزدیکان به حضرت امام بودید این که به صورت مستقل …
من به مدت سی سال از ۱۳۳۷ الی ۱۳۶۷ در خدمت حضرت امام بودم و شاگردی و دانشپژوهی و کار سیاسی و نظامی کردم، من مستقل نمیفهمم، من یک ملت میشناسم یک امام و یک ایران، بیشتر از اینها که نمیشناسم.
Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.