حال و هوای نمایشگاه کتاب متفاوت از سال‌های گذشته/ خبری از گشت ارشاد نیست!

نمایشگاه تهران در حال برگزاری است و بنا بر شواهد، خبری از گشت ارشاد یا تذکر حجاب همچون سال‌های گذشته نیست.

عصر ایران نوشت: هر چند سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب که این روزها در مصلای تهران برپاست رونق نمایشگاه‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰ را ندارد اما به  آن کم‌رونقی و بی‌رونقی که برخی ادعا کرده‌اند هم نیست.

از ترافیک منطقۀ عباس‌آباد تهران که دامنۀ آن بر خیابان‌های فرعی منشعب هم اثر می‌گذارد نیز این نکته هویداست.

دربارۀ نمایشگاه جاری چند نکته قابل ذکر است:

۱. تنوع پوشش دختران وزنان از بی‌حجاب تا سراپا چادرسیاه و بعضا همراه هم در قالب گروه‌های دانشجویی از ویژگی های نمایشگاه کتاب امسال است و البته چون محیط به مصلا تعلق دارد طبعا دختران بیشتر رعایت می‌کنند و نیاز به گشت ارشاد و تذکرهای چندش‌آوربا لحن هایی نیست که جز تولید نفرت ثمری ندارد. خوب است  نمایندگانی که دست از سماجت برای اجرای قانون موهن حجاب برنمی‌دارند سری بزنند و ببینند مردم بر اساس سلیقه و علاقه و فرهنگ خانوادگی پوشش خود را تعیین می‌کنند و نیاز به قانونی نیست که با بی‌ادبی تمام شلاق را بر سر هم‌میهنان ما بلند کرده بود و خوش‌بختانه رییس جمهور پزشکیان به آن تن نداده است.

۲. کاهش ازدحام در نمایشگاه فرصتی برای استفاده بهتر از آن برای مخاطبان نیز هست. کارکرد اصلی این است که نویسنده‌ای بتواند با ناشران درباره چاپ اثر خود گفت‌وگو کند و یکی را بیابد و به توافق برسد یا خواننده با نویسنده مورد علاقه خود از نزدیک گفت‌وگو کند. فرصتی که جای دیگر دست نمی‌دهد و نمونه‌هایی را در جشن امضاهای چهره‌های مشهور دیدیم.

۳. اختصاص بن‌های کتاب به گروه‌های مختلف کار خوبی است و اگر بخشی از استقبال و خرید را به این موضوع نسبت دهند نیز از ارزش آن نمی‌کاهد. مردم باید بیش از این با کتاب مأنوس شوند.

۴. مصلای تهران چنان که از نام آن برمی‌آید محیط مناسب نمایشگاهی نیست و میراثی است که از محمود احمدی نژاد در جایگاه شهردار تهران در نیمۀ دهۀ ۸۰ بر جای مانده با این توجیه که برگزاری نمایشگاه در محل دایمی نمایشگاه‌ها ترافیک بزرگراه‌های سئول و چمران را مختل می‌کند. انگار خیابان‌های عباس آباد و خرمشهر از ترافیک نمایشگاه کتاب در مصلا ایمن‌اند!

با هزینه کلان، ‌شهر نمایشگاهی آفتاب احداث شده و یک سال هم نمایشگاه در آن برگزار شد اما دوباره شاهد برگزاری آن در مصلای تهران هستیم. مصلایی که ساخت آن ۴۰ سال است ادامه دارد!

با این همه چون در طول سال یا شاهد ساخت این مجموعه هستیم یا گاهی تنها نماز جمعه و سالی یک بار هم نماز عید فطر در آن برگزار می‌شود همین که درهای آن ۱۰ روز به روی مردم باز می شود خوب است هر چند که باز باید تکرار کرد مصلا جای نماز است نه نمایشگاه و بامزه این که برخی از بازدید کنندگان سؤال می‌کردند نمازخانه کجاست؟ کل شبستان برای نماز ایجاد شده ولی حالا در جایی دیگر باید نماز گزارد.

۵. هر چند نهادهای حکومتی و برخوردار از بودجه‌های کلان شبه فرهنگی همچنان غرفه‌های اصلی را به خود اختصاص داده‌اند اما مانند دوران سه سالۀ آقای رییسی زیاد شلوغ نمی‌کنند و نمایشگاه را به محیط تبلیغی ایدیویوژیک با سرو صدای بسیار تبدیل نکرده‌اند و فضای نمایشگاه به نسبت آن سه سال قابل تحمل‌تر است. دلیل اصلی خود وزیر دولت پزشکیان است. هر چه وزیر دولت مرحوم رییسی اهل پروپاگاندا بود و دوست داشت فراتر از این جایگاه هم دیده شود و همین امروز هم درباره بقایای پیکر مرحوم رییسی  در ورزقان سخنی پرسرو صدا گفته آقای صالحی وزیر کنونی اما ترجیح می دهد زیاد دیده نشود و میدان در دست اهل فرهنگ باشد.

۶. ستاد امر به معروف و نهی از منکر در نمایشگاه غرفه دارد. ربط این ستاد به کتاب را درنیافتم ولی لابد با بودجه ۱۲۳ میلیارد تومانی سالانه کتاب هم منتشر می‌کنند. با این که ستاد امر به معروف و نهی از منکر در ماه‌های اخیر اقدام به پیامک پراکنی کرده و در مواردی مدعی شناسایی افراد بدون مراجعه به پلاک خودرو شده اما بازدید کنندگان به این غرفه بی‌اعتنا بودند و به بیان دیگر اگر می‌خواسته تولید ترس کند ناکام مانده است.

۷. جمعیت بازدید کننده از نمایشگاه کتاب هیچ تناسب و تجانسی با شمارگان کتاب در ایران ندارد. ممکن است برخی به دلایلی چون خرید کتابخانه‌ها در شهرستان‌ها  یا کمک درسی‌ها یا کتاب‌های تخصصی نسبت دهند ولی به هر رو این پرسش در ذهن شکل می‌گیرد اگر این قدر مردم کتاب دوست دارند پس چرا تیراژ کتاب قابل افتخار نیست؟

۸. این که نمایشگاه ۳۶ ساله مشکلات گذشته را همچنان حمل کند امر غریبی است و این ذهنیت را ایجاد می‌کند که توجهی به گزارش ‌ها نمی‌شود. وگرنه بسیاری از کاستی‌ها نباید در دهه‌های مختلف تکرار شود. دست کم انتظار می‌رود دست درکاران در سفر به نمایشگاه‌های باشکوه کتاب در فرانکفورت یا جاهای دیگر ببینند آنها چه می‌کنند و چگونه تمام شهر تحت تأثیر این رخداد قرار می گیرند.

۹. کاش یک غرفه هم سازمان زندان‌ها دایر می‌کرد تا مشخص شود هیچ کسی با خواندن کتاب قاتل و دزد و منحرف نشده که این قدر نگران آن هستند که مردم بدون سانسور دستگاه سانسور کتاب نخوانند. بزرگ ترین مانع فروش کتاب نه قیمت بالاست و نه حتی مشاهده کسانی که بدون برخورداری از فضیلت به جای و جاهی رسیده‌اند. سانسور است و بارها این تشبیه را به کار برده‌ام که حس خوبی نیست که ببینی مرد قناد حین فروش کیک مورد علاقه انگشت خود را درون خامه آن فرومی‌کند!

۱۰. عادت به کتاب‌خوانی از مدرسه شکل می‌گیرد. این آموزش و پرورش بچه‌ها را کتاب خوان نمی‌کند. کتاب‌های درسی هم بچه‌ها را زده می‌کند. هدف از کتاب‌خوانی آگاهی هم نیست کسب لذت است. کسی کتاب می خواند که لذت ببرد. بدون انتقال این لذت نمی‌توان به روا کتاب و کتاب‌خوانی امید داشت.

یک پرسش البته در تمام این سال‌ها مطرح بوده و آن هم این که مگر کتاب و کتاب‌خوانی متولی بخش خصوصی ندارد؟ کتاب را نویسنده می‌نویسد و ناشر منتشر می‌کند. با این حساب اتحادیه ناشران یا کتاب‌فروشان با همکاری تشکل‌های نویسندگان و مترجمان و ویراستاران باید نمایشگاه برگزار کنند. اگر بنابر حمایت است وزارت فرهنگ و شهرداری تهران – منظور نهاد شهرداری است و نه الزاما مدیریت فعلی شهرداری- باید حمایت کنند. البته بخشی از مسوولیت‌ها به اتحادیه واگذار شده اما کافی نیست. اگر کتاب یک کالاست باید برای خود تشکیلات و اتحادیه داشته باشد و نقش دولت به پشتیبانی محدود بماند و جدای این سؤال این حسرت هم سایه انداز است که معمولا نمایشگاه‌ها فرصتی است تا علاقه‌مندان هر رشته بتوانند با خارجی‌ها ارتباط داشته باشند تا بی‌آن که به فلان کشور سفر کنی تازه ترین محصول مورد نظر  و در این فقره ناشر و نویسنده مورد علاقه را در کشور خود ببینی. جدای تحریم‌ها که ما را منزوی کرده و بدبینی برخی دولت‌ها بحث کپی رایت هم یک مانع جدی بر سر این حضور است.

دیگر مطالب
ثبت نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.