دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

امروزه بیش از 12000 تخت بیمارستانی  در سراسر کشور وجود دارد و در حالِ بهره برداری است. این سخن به معنای آن است که احتمالاً برای هر 625 نفر «یک» تخت بیمارستانی تهیه شده است. البته این میزان امکانات در حال بهبود و افزایش است و باید امیدوار بود که در آینده‌ای نزدیک تعداد بیمارستان‌های خصوصی و دولتی و نیز تجهیزات و خدمات آن‌ها افزایشی چشم‌گیر داشته باشد.  
نگاهی اجمالی به آمار و ارقامی که از طرف «نظام سلامت» به طور رسمی یا غیر‌رسمی منتشر شده است، ذهن آدمی را به سمت و سوی پرسش‌هایی هدایت می‌کند که پاسخ به آن‌ها به سادگی ممکن نیست!
اما از میان تمامیِ پرسش‌ها، آنچه برای من از اهمیت بالاتری برخوردار است، پرسش از «وضعیت نظامِ پزشکی» در کشور ما و بالاتر از آن در فرهنگ اسلامی-ایرانیِ این سرزمین است. برای طرح این مسئله، پیش از هر سخن، باید به مقدمه‌ای اشاره کنم که دانستن آن می‌تواند ابعادِ مسئلۀ اصلی را هرچه بیشتر روشنی بخشد. 
باید به این نکته توجه داشت که وقتی سخن از «نظام پزشکی» به میان می‌آید، منظور ساز‌و‌کار یک نظامِ موجود به نحو کلی است و نه یک فرد یا یک بخشِ جزئی و خاص. به همین دلیل آن‌چه در این مسئله بیش از همه مورد اعتنا و اهمیت قرار دارد، «نظام پزشکی» کشور است که در کنار نظام‌های دیگر، مثل «نظام آموزش و پرورش» یا غیره، با سازوکار، برنامه، بودجه، و مهم‌تر از همه با «هدفی» مشخص شکل گرفته و افراد و تجهیزاتی متناسب با اهداف خود را به خدمت می‌گیرد.  
شاید یکی از اساسی ترین مفاهیم مرتبط با «نظام پزشکی»، مفهوم «سلامتی» باشد. مفهوم سلامتی تعاریف و ابعاد گسترده و گوناگونی دارد اما به طور کلی سلامتی را وضعیتی می‌دانند که در آن فرد از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی برخوردار است. آنچه در این تعریف بیش از همه روشن است، ابعادِ گوناگون «سلامتی» است که شامل حوزه‌های مختلف می‌شود و به این ترتیب باید گفت «نظام پزشکی» در حوزه‌های گوناگون جسمی، روانی و اجتماعی با مفهوم سلامتی در ارتباط است. 
امروزه در جوامع مختلف، مفهوم «نظام پزشکی» معانیِ متفاوتی در نسبت با گذشته پیدا کرده است. به این ترتیب که این نظام، مانند برخی نظام‌های دیگر در نسبت و پیوند با «نظام اقتصادی» قرار گرفته است. برای نمونه می‌توان به تقسیم بخش‌های مختلف خدماتیِ «نظام پزشکی» به «دولتی» و «غیر دولتی»، عمومی و «تخصصی» و … اشاره کرد. در این وضعیت، ارتباط «نظام پزشکی» با مفهوم «سلامتی» در گروِ «وضعیت اقتضادی» افرادی است که در اصطلاح «بیمار» می‌باشند. به تعبیر روشن‌تر، آنچه میزان برخورداری از سلامتی را برای افراد تعیین می‌کند، پیش از هر چیز، «سطح درآمد» آن‌هاست. 
اینکه «بیمار» با توجه به «میزان» هزینه‌ای که می‌پردازد می‌تواند از «سلامتی» برخوردار شود، به‌معنای آن است که «سلامتی»، در کنار مفاهیم دیگر مثلِ «رفاه»، «آسایش»، «تحصیل»، «امنیت» و … امری است که باید برای آن «هزینه» پرداخت کرد. گویی «سلامتی» مانند تسهیلاتی است که از جانب «نظام پزشکی» به افراد واگذار می‌شود و این تسهیلات البته به نحو «بلند‌مدت» یا «کوتاه‌مدت» مسترد می‌گردد. 

در این وضعیت، مفهوم «سلامتی» دچار ابهامی بزرگ می‌شود و این پرسش روی می‌دهد که «آیا سلامتی، موهبتی خدادادی است و مخلوقات بشری هر یک مسئولیت حفظ آن را در برابر خداوند دارند، یا آنکه مانند «تسهیلات» از سوی «نظام پزشکی» به افراد واگذار شده است و طبیعتاً باید در موعد مقرر بازپرداخت آن صورت پذیرد؟»
بهتر است پیش از وقوع هر سوء تفاهمی در اذهان، به توضیح این مسئله بپردازم. نکتۀ اصلی در پرسش فوق آن است که اگر «نظام پزشکی» مسئولیت یا هدف اصلیِ خود را «حفظ و ترویج سلامتی» می‌داند، پیوند خوردنِ آن تا به این اندازه با «نظام اقتصادی» چگونه می‌تواند توجیه قابلِ قبولی داشته باشد؟ برای روشن‌تر شدن مسئله می‌توان به شکل‌گیریِ «هتل-بیمارستان» ها،«بیمارستان‌های خصوصی»، «مطب‌های خصوصی»، «پزشکان خصوصی»، «دارو‌های خصوصی» و مواردی از این دست اشاره کرد. 
شاید برای پاسخ به این مسئله، عدمِ حمایت کافی از سوی دولت یا مراجع مربوطه را دلیلی برای شکل‌گیری روز افزون مراکز درمانیِ خصوصی بتوان دانست؛ اما با اندکی دقت دراین مسئله متوجه خواهیم شد که این نسبت از قضا برعکس می‌باشد. یعنی در کشورهای پیشرفته و در دولت‌هایی با بودجۀ بالاتر از کشور و دولت ما، گسترش مراکز درمانیِ خصوصی بسیار چشم‌گیر تر است. این نکته نشان‌دهندۀ آن است که در «وضعیت کنونی»، نظام پزشکی، در راستای درآمد افزایی از مفهوم «سلامتی» بهره‌برداریِ اقتصادی می‌کند. به تعبیر دیگر باید گفت آنچه در «نظام پزشکی» به‌عنوان هدف مورد نظر است، دیگر نه «افزایش سلامتی» در جامعه که «افزایش درآمد» برای آن است. این سخن که در وهلۀ نخست بسیار عجیب و دور از انتظار می‌آید، با تعمق بیشتر در باب این مسئله خود را آشکار می‌سازد.  

البته باید خاطر نشان کرد که این مسئله اساساً ارتباطی با نیت های قلبی و درونی «فرد فرد پزشکان» ندارد. بلکه سخن بر سر مفهومِ «نظامپزشکی» است. در این وضعیت «نظامِ پزشکی، در کنار نظام‌‌هایی مانند «نظام مهندسی» «نظام مسکن» و …. قرار می‌گیرد و در ازای آنچه به «شهروندان» اعطا می‌کند، از آن‌ها «هزینه» دریافت می‌کند. آنچه امروزه به عنوان «هزینه‌های درمان» یا «هزینه‌های بیمار» می‌شناسیم، خود حکایت از این مسئله دارد. در این صورت، ارائۀ خدماتِ سلامت از سوی بخش‌های مختلف و مراکز خدماتِ درمانی با توجه به «هزینه»ای که بیمار پرداخت می‌گند، متغیر خواهد بود و این نوسانِ خدمت رسانی می‌تواند از عدمِ پذیرشِ بیمار تا پذیرش وی در اتاقِ موسوم به «وی. آی. پی» یا «هتل بیمارستان» شدت و ضعف پذیرد. از طرف دیگر، می‌توان به شکل‌گیریِ رقابت میان مراکزِ درمانی برای «جذب بیماران» اشاره کرد که طیِ آن، هر بیمارستان یا مرکز خدمات درمانی تلاش می‌کند، به روش‌های گوناگون «مراجعین بیشتری» را به سوی خود فراخواند. برای نمونه، می‌توان از نحوۀ گزینتش پرسنل و تیم پزشکیِ بیمارستان‌های گوناگون تا برگزاری مراسم تولدِ نوزاد در بیمارستان‌های خصوصی یاد کرد. 
این وضعیت، در هر صورت، منجر به ایجاد نگرشی خواهد‌شد که در پیِ آن، ساحتِ مقدس علم پزشکی، به فرایندی فرو‌کاسته می‌گردد که در کنار دیگر تخصص‌ها یا مشاغل، «درآمد‌زایی» را به‌عنوان نخستین هدف مد‌نظر قرار می‌دهد و به این ترتیب، اکنون می‌توان باز مسئلۀ مورد بحث در ابتدای سخن را پرسید و آن این‌که «هدف اولیۀ وجودِ نظام پزشکی در جامعه، چیست؟»
 
دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.