طرح استانی شدن انتخابات مجلس، موثر اما مبهم
معصومه انتظام دانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی به بررسی نقاط قوت و ضعف طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است: از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع انتخابات و چگونگی برگزاری آن یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در میان گروهها و محافل سیاسی در کشور بوده است. چگونگی تأیید صلاحیت داوطلبین، نظارت استصوابی، نحوه اخذ آرا، رسیدگی به شکایات معترضین به نتایج، تخلفات تبلیغاتی، تایید اعتبارنامه منتخبان و … از مهمترین دلایلی است که از زمان بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ و بعد از آن موجب تغییر و اصلاح قانون انتخابات شده است.
یکی از طرحهای قدیمی در این خصوص که از سال ۱۳۷۸ و در مجلس پنجم طرح و علیرغم گذشت قریب به دو دهه تا کنون به نتیجه نرسیده، «طرح اسـتانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی» اسـت. این طرح ناظر بر یکی از مهمترین مسایل انتخابات، یعنی تغییر و تعیین حدود جدید حوزههای انتخابیه میباشد. مطابق طرح مصوب مجلس هفتم، حوزه انتخابیه مجلس شورای اسلامی محدوده جغرافیایی هر استان تعیین میشود. نخستین اظهار نظرها در خصوص ابعاد و آثار مختلف این طرح در اواخر پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی ۱۳۷۸ آغاز شد و سپس در مجالس ششم، هفتم و مجلس هشتم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در آستانه برگزاری دور یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال آتی، مجددا موضوع استانی شدن انتخابات مجلس در دستور کار قرار گرفته است. در این بخش یادآوری این نکته حائز اهمیت است که در این بازه زمانی یکی از دلایل به تاخیر افتادن این طرح انتزاعهای بود که موجب تشکیل استانهای جدیدی مثل اردبیل، قم، خراسانهای سهگانه، البرز و … شد.
بررسی اجمالی استدلال های مخالفان
این طرح هم در بین نمایندگان مجلس موافقان و مخالفان بسیاری دارد و هم شورای نگهبان در ادوار مختلف مجلس با آن مخالفت کرده است. در یک نگاه کلی ایرادات شورای نگهبان بر تشدید شکافهای محلی و قومی، کاهش رایدهندگان و افزایش هزینههای برگزاری انتخابات مبتنی است. مخالفان، انتخابات استانی را خلاف همبستگی ملی میدانند و آن را باعث ایجاد نوعی دیکتاتوری انتخاباتی و ایجاد تبعیض جغرافیایی میدانند؛ در کنار تاکید بر کاهش مشارکت رأیدهندگان.
مخالفان هیچ دلیل روشنی برای کاهش میزان مشارکت مطرح نمیکنند. نکته مهم اینجاست که تجربه برگزاری بیش از ۳۷ انتخابات از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، موید این ادعاست که میزان مشارکت شهروندان در هر انتخاباتی بسته به میزان رقابتی بودن و باز بودن فضای سیاسی کشور است. در مورد اثرگذاری اختلافات و شکافهای محلی، قومی و مذهبی باید گفت به سبب کمتر شدن تأثیرگذاری این عوامل در انتخاب نمایندگان در یک حوزه انتخابیه استانی، بالطبع نقش این شکافها تعدیل میشود؛ به خصوص هنگامی که داوطلب اصلح به لحاظ تخصص و بینش سیاسی وجود دارد، اما به دلیل نداشتن تعلقات قومی یا منطقهای از انتخاب شدن باز میماند.
عموما بخش اعظمی از رایدهندگان در انتخابات مجلس، تخصص، بینش اجتماعی و سیاسی و تجربیات نامزدها را بررسی نمیکنند و فقـط بستگیها و پیوندهای قومی را ملاک انتخاب قرار میدهند. این در حالی است که استانی شدن انتخابات مجلس با ارتقای قلمرو جغرافیایی حوزه های انتخابیه به سطح استان، می تواند نقش تعلقات قومی و همچنین رقابتهای خشونتبار محلی در ایام انتخابات را کاهش دهد. از سوی دیگر هر چند هیچ محدودیتی برای هزینه کردن در تبلیغات داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی وجود ندارد و این موضوع یکی از ایرادهای مهم قوانین انتخاباتی است اما با استانی شدن انتخابات مجلس و با کاهش تعداد داوطلبان، هزینههای اجرایی انتخابات کاهش مییابد. موافقان استانی شدن با اشاره به اجرای الگوی تبلیغات انتخابات خبرگان در انتخابات مجلس به صورت استانی، استدلال میکنند با بهرهگیری نامزدهای انتخابات مجلس از امکانات صداوسیما، هزینه تبلیغات کمتر میشود، اما این امر به معنای آن است که تعداد نامزدهای انتخابات مجلس به صورت استانی باید محدود باشد.
واقعیت این است که برگزاری هر انتخاباتی منجر به ایجاد اختلافات مقطعی میشود، در اینجا مدیریت سیاسی فضای انتخاباتی و اقناع افکار عمومی از هر مولفه دیگری موثرتر است؛ در غیر این صورت، نباید هیچ انتخاباتی در کشور برگزار شود. از سوی دیگر برگزاری انتخابات فراگیر تکمرحلهای و انتخاب نظام رایگیری مناسب (متناسب با حوزه انتخابیهای به گستردگی یک استان) به منظور جلب نظر مساعد همه گروههای قومی و قبیلهای و مذهبی کاهش هزینههای تبلیغات و انتخابات را در پی خواهد داشت.
ضرروت بازبینی در وظایف و تقویت شوراهای اسلامی
برگزاری استانی انتخابات مجلس، گامی مهم و موثر در راستای تعمیق فرهنگ تحزب و ساماندهی رفتار و کنش سیاسی در کشور است؛ اما طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی دارای ابهاماتی است که نیازمند تعمق بیشتر و تعیین تکلیف نهایی موضوع است. یکی از موارد مهم در این رابطه این است که نمایندگان موافق با موضوع عمدتا به وقتگیر بودن پاسخگویی و پیگیری مطالبات ساکنین حوزه انتخابیه استناد میکنند و معتقدند که از وظایف قانونگذاری و نظارت باز میمانند و عمده وقت آنها به پاسخگویی به خواستههای ساکنین حوزههای انتخابیه صرف میشود.
بر این اساس طراحان به دنبال تقویت نقش شوراهای محلی برای تصدی امور عمومی هستند. مشخصا نماینده وظایفی در قبال حوزه انتخابیه خود دارد که در وظایف قانونگذاری و نظارت متجلی نمیشود. در نظامهای پارلمانی این یکی از مهمترین وظایف یک نماینده است. تلاش نماینده برای پیگیری مطالبات ساکنین حوزه انتخابیه خود در واقع تحقق اصل حاکمیت ملی از طریق نمایندگی است. نماینده مجلس در واقع یک مجرای ارتباطی است برای انعکاس مطالبات شهروندان حوزه انتخابیه به مقامات مسئول و انعکاس کاستیها در روند قانونگذاری. سلب و یا کمرنگ نمودن این ارتباط بین مردم و نماینده باعث ایجاد آسیب جدی در فرایند قانونگذاری در کشور خواهد شد.
از سوی دیگر با حذف این ارتباط رایدهندگان بر اساس چه مکانیسمی باید به ارزیابی عملکرد منتخب خود در مجلس بپردازند. تا کنون هیچ راهکار موثر و پذیرفتهای برای این موضوع در نظر گرفته نشده است. از سوی دیگر تجربه شوراها در طول این پنج دوره نشان داده است که آنها توان ایفای وظایف یک نماینده را ندارند. شوراهای اسلامی جایگزین مناسبی اند، یک نماینده علیرغم داشتن نفوذ بالا به تنهایی از عهده انجام بسیاری از مطالبات ساکنین حوزه انتخابیه خود بر نمیآید؛ حال آن که اعضای شوراها که پنج نفر و بیشتر هستند پتانسیل بیشتری برای حل و فصل مشکلات محلی مردم دارند، اما اعضای شوراها از نفوذ نماینده مجلس بر دستگاههای اجرایی برخوردار نیستند و قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور دارای نقایصی است.
استانی شدن انتخابات میتواند اقدامی ارزشمند برای تحقق تمرکززدایی و استقرار نظام شورایی در کشور باشد. به شرط انجام اصلاحاتی در قانون شوراها و پیشبینی ابزارها و ضمانت اجرایی موثر برای ایشان که بتوانند در امور عمومی و محلی تصمیمگیری و مدیریت نمایند.
نظام انتخاباتی تناسبی
مورد بعدی در خصوص نظام انتخاباتی (شیوه اخذ رای) در انتخابات استانی است. در حال حاضر نظام انتخاباتی اخذ رای ما در مجلس شورای اسلامی نظام انتخاباتی اکثریتی است و تمام تلاشهای موافقان انتخابات استانی بیشتر معطوف به تغییر حوزهبندی و اعلام شرایط احزار داوطلبی بوده و نظام اخذ رای متناسب با اقلیتهای قومی و مذهبی ساکن در هر استان طرح نشده است. (البته در مجلس هشتم یک نظام انتخاباتی اکثریتی تناسبی مطرح شده است که چندان جزئیاتش مشخص نیست.) فقدان فرهنگ تحزب و احزاب سیاسی منسجم این نقیصه را بیشتر نمایان میسازد.
باید چگونگی تبدیل آرای رایدهندگان به کرسیهای استانی مشخص شود. در این صورت بسیاری از معایب احتمالی استانی شدن حل و فصل خواهد شد. نظام انتخاباتی ضرورت دارد به گونهای طراحی شود که حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی قبیلهای و تنوعات محلی هر استان در آن لحاظ شود. اتخاذ یک نظام اخذ رای تلفیقی تناسبی تکمرحلهای راهگشا خواهد بود که زمینه نمایندگی و مشارکت همه گروههای قومی قبیلهای و اقلیتهای مذهبی به تناسب جمعیت را فراهم مینماید.
بر این اساس به نظر میرسد برای ارتقای مولفههای دموکراتیک در روند قانونگذاری، ارتقای سطح کنش سیاسی در جامعه، تقویت فرهنگ تحزب و تمرکززدایی در کشور و در راستای تامین اهداف مدنظر این طرح، باید زیرساختها و پیشنیازهای مربوطه فراهم شود در غیر این صورت، در شرایط فعلی اجرای آن بر خلاف همبستگی و مصالح ملی است.
Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.